بهترين آرزوها براي شما
که اقامت خوبي داشته باشيد

 

اجازه بدبد خدمات ناچيزمون را به عرض مبارکتون برسونم

 

خدانگهدار ! متاسفم !سلام

 

! عاليجناب

و اينکه قربان ...

احترام فراوان نثار نور چشمي کوچولوي شما
! نورچشمي کوچولوي شما

 

بهترين آرزو ها ... سينيور

 

من را به اسکله کشتي بخار ببر

 

! گفتم من را به اسکله کشتي بخار ببر

 

سينيوره به "ليدو" ميرن

مي دونم
ولي اول مي خوام به "سن مارکو" برم

از اونجا سوار "وپورتو" ميشم

ولي شما نمي تونيد با وپورتو بريد
چرا ؟

 

! چون وپورتو اجازه حمل وسايل همراه نميده

! اين به خودم مربوطه ... برگرد

 

چقدر بابت اين سفر مي ديد ؟

 

سينيوره پرداخت خواهند کرد

 

تا زماني که منو به جايي که مي خوام برم ، نبري
! يه پني هم دريافت نخواهي کرد

شما مي خواهيد به ليدو بريد

! ولي نه با تو

من پارو زن خوبي هستم سينيور
با من سفر خوبي خواهيد داشت

 

نمي فهمم

 

کرجي ران ، آدم درستي نيست

 

او پروانه کار نداره

بقيه کرجي رانها تلفن کردند ، و اون پليس را ديد که منتظرشه
و فرار کرد

 

سينيور ، شما به ليدو مجاني سفر کرديد

 

به خاطر اين زحمت، يه کمکي به من مي کنيد ؟

 

متشکرم

 

عصر بخير
پروفسور " ون آشنباخ

 

اجازه بديد مراتب احترام مديريت هتل را به شما عرض کنم

کليد پروفسور آشنباخ

اميدواريم اتاقي را که براي شما رزرو کرديم
رضاييتون را جلب کنه

هتل بسيار آرامي هست پروفسور
اصلا نگران نباشيد

اين چمدان پروفسور آشنباخ هست

چمدان شما هرچه سريعتر به شما تحوبل داده خواهد شد پروفسور

شروع فصل بسيار عالي داريم
فقط يه تندباد گرم داشتيم

 

اميدوارم اوقات خوشي داشته باشيد

 

طبقه سوم ، لطفا

 

از اين طرف لطفا

 

بفرماييد

 

شما بفرماييد

 

اميدوارم که گل ها موجب رنجش شما نشن

 

وسايل پروفسور آشنباخ ... سريعا

 

ما بهترين اتاق هتل را واسه شما رزرو کرديم ، پروفسور

اميدوارم که ازش خوشتون بياد

 

اينجا منظره بسيار زيبايي رو به دريا داره

امروز هوا چندان مساعد نيست
ولي فردا بهتر ميشه

 

اميدوارم از اقامتتون لذت ببريد

و همچنين اميدوارم که اتاقي که براتون رزرو کرديم
کاملا مطابق ميل شما باشه

خب ... اگر چيزي لازم داشتيد
با من تماس بگيريد ... قربان

ممنون

 

کليدتون ، پروفسور آشنباخ
308 - يادتون باشه

 

عذر مي خوام

 

حالش خوب ميشه

 

به نظرشما ، کي دوباره مي تونه کار کنه ؟

 

! اظهارنظر در مواردي مثل اين سخته

 

بايد بگم ، دليلي نداره که اين بلا را سر قلبش بياره

 

بايد کاملا راحتش بذاريد
يه دوره استراحت طولاني

 

"گوستاو"

 

... يادم مياد

 

زماني من يکي از اينا داشتم

 

در خانه پدرم

 

دهانه اي که شن ازش عبور ميکنه اينقدر کوچيکه که

 

ابتدا به نظر ميرسه سطوح بالايي شيشه

 

اصلا تغيير نمي کنه

 

در نگاه ما به نظر ميرسه که شنها در انتها

 

تمام ميشن

 

و تا آن هنگام ارزش ، فکر کردن نداره

 

تا اينکه در آخرين لحظه

 

هنگاميکه هيچ زماني باقي نمونده

 

هيچ زماني براي فکر کردن به آن نداريم

 

خانمها و آقايان ، شام سرو مي شود

 

شب بخير ... خانمها و آقايون
شام تا 10 دقيقه ديگه سرو ميشه

 

مطمئن هستم که شما از شام لذت خواهيد برد

من که خيلي گرسنه هستم
آخه امروز خيلي پياده روي کردم

شما چه نوشيدني مي خواهيد صرف کنيد ؟ -
من کمي شراب مي خوام -

خيلي خوب ... "دراي شري

چه نوع شرابي ، ايتاليايي يا فرانسوي ؟

فرانسوي -
فرانسوي - و شما ؟ -

 

تو کمي خسته و رنگ پريده هستي

 

اگر بيشتر توي آفتاب بموني حالت بهتر ميشه

 

بايد بيشتر مراقب "تادزيو"باشي
اون خيلي خسته هست

... از فردا ، خانوم

زمان استراحتشو کنترل مي کنم

 

فهميدي ؟ اگر همينطور خسته بموني
تعطيلات بهت خوش نميگذره

 

خيلي خب ... از فردا برنامه را سبک تر مي کنيم

قولت يادت نره ، عزيزم

خب عزيزم ... فردا با هم خواهيم بود

 

خوبه ؟

 

فردا ديگه دلخور نيستي

 

مي خوام که بچه ها فردا ساعت 9صبح
آماده باشن

حتما اين کارو مي کنم
شما مي تونيد روي من حساب کنيد ... خانوم

 

خب ... بريم سر ميز ، پيش بقيه

 

سوپ و ماهي ... نه چيز ديگه

 

زيبايي ... منظورتو تصور معنوي از زيباييه ؟

پس تو توانايي هنرمند را در رابطه با خلق از درون نفي مي کني ؟

بله گوستاو ... اينو دقيقا نفي مي کنم

 

پس در اين صورت به نظر تو
... کوشش ما به عنوان يک هنرمند

! کوشش و زحمت ، دقيقا

 

آيا تو زيبايي را به عنوان محصول تلاش قلمداد مي کني ؟

 

بله ، همينطوره

 

زيبايي از اين راه متولد ميشه

به همين شکل ، بي اختيار و بي درنگ
فراي ملاحظه به کوشش من و تو

اون از قبل در فرضيات ما به عنوان
يک هنرمند متولد ميشه

 

اشتباه بزرگ تو ، دوست عزيزمن ، اينه که
... زندگي رو

 

به عنوان واقعيت و محدود تصور مي کني

 

يعني اينطور نيست ؟

حقيقت ، تنها مارو گيج و تحقير مي کنه

 

... مي دوني ، بعضي وقتا من فکر مي کنم

که هنرمندها شبيه شکارچياني هستند که در تاريکي نشانه رفته اند

 

اونها نمي دونن که هدفشون در تاريکي چيه
و اصلا به هدف زده اند يا نه ؟

ولي از زندگي نمي توني توقع داشته باشي که
! هدف را روشن کنه و مقصد را ثابت نگه داره

 

خلق زيبايي و خلوص امري معنويه

 

نه ، گوستاو ، نه

 

زيبايي متعلق به حواسه

 

! فقط حواس

 

... تو نمي توني از طريق حواست

 

به درون دسترسي پيدا کني
! نمي توني

 

تنها با واسطه همين حواس

 

... تو مي توني

به حکمت ، حقيقت و شرافت انساني برسي

 

حکمت ؟
شرافت انساني ؟

 

اونا به چه کاري ميان ؟

 

: نبوغ هديه ايست الهي ، نه

 

! شکنجه الهي

بارقه اي عاصي و مرگ آور از موهبات طبيعي

من وجوه پليد هنر را رد مي کنم -
و اشتباه مي کني -

 

پليدي (شيطان)يک الزامه

 

پليدي ، قوت نبوغه

 

چاي آمادس

 

چايي مي خواي ؟ -
لطفا -

 

اگر شير هم مي خواي ، بريز

ممنونم

 

مي دوني آلفرد ... هنر بزرگترين منبع واسه تحصيله

 

و هنرمند بايد الگو باشه

 

او بايد نمونه اعتدال و قدرت باشه

 

او نمي تونه چند پهلو باشه -
ولي هنر چند پهلوئه -

و موسيقي
چند وجهي ترين هنر ، دربين هنرهاست

 

هنر چند وجهي ، يک علم را پديد مياره

 

! صبر کن

 

... به اين کورد گوش بده

 

... يا اين يکي

 

تو هرجوري که بخواي مي توني اينها رو تفسير کني

... تو پيش روي خودت يک سري کامل از ترکيبات رياضي داري

غيرقابل پيش بيني و تهي ناپذير

 

... آسماني از مفاهيم دو پهلو که در آن تو بيشتر از هرکس ديگر

مي توني سروصدا کني
مثل گوساله اي در مرغزار

 

نمي شنوي ؟

 

بخاطر مياريش ؟ -
بسه ديگه -

اين ماله توئه
اين موسيقي توئه

 

صبح بخير ، پروفسور ون آشنباخ

 

صبح بخير

 

هوا چطوره ؟-
قربان ؟ -

 

... تندباد گرم

 

فکر مي کنيد چقدر ديگه طول بکشه ؟

... خب بايد بدونيد ،سينيور ، که تندباد

سه روز طول مي کشه
اگر از سه شنبه شروع شده باشه

اگر شروعش جمعه باشه
! 9روز

... ولي اگر تا روز دهم متوقف نشه

تا بيست و يک روز طول ميکشه

حالا اون از جمعه ، يک هفتس که شروع شده

... که با امروز ميشه ، 10 روز

ولي قطعا تموم ميشه

 

ببخشيد پروفسور
روز خوبي داشته باشيد

متشکرم

 

براي من يه ميز و صندلي بيار

 

! تادزيو

 

! نگاه کن
بگيرش

 

با اين تخته من يه پل ميسازم

 

اينطوري خوبه ؟

 

نه ، يه کم به سمت راست بکشش

 

اينطوري ؟ -
آره ، خوبه -

 

حداقل اين چهارمين بار که اينا سعي مي کنن
اين قلعه رو بسازن

! ولشون کن

 

اينها بازي هاي بچه گانس

 

خوبه

 

بهتر بريم قدم بزنيم

 

سلام ... اونجا چه خبره ؟

شوهرم ... بله

 

از اينها مي خريد خانوم ؟ -
نه مثل اين يکي -

اونا زياد بد نيستن -
اونارو چند ميده ؟ -

شما چطور ؟

 

شما توت فرنگي مي خوايد ؟

 

! نه ، دوروثي -
خوشمزه اند -

توي اين هواي گرم خطرناکه

ميوه تازه را اينطوري نبايد بخوريد

فقط سبزيجات پخته شده

 

... نه

 

! توت فرنگي تازه

 

سردته ، نه ؟
بيا برات خوبه . زود باش

خيلي خوب ... بيا

 

مادر ... من از اينا مي خوام

نه ... نه ! تادزيو ! تادزيو

 

! دنبال من بدو ... زودباش

 

تادزيو مثل هميشه حالش خوبه -
هانيا ، برگرديم به هتل-

 

! بيا

 

خسته شدي ؟ -
نه مامان -

 

طبقه همکف ... خواهش مي کنم

 

طبقه دوم لطفا

 

! اون شرم نيست ... ترسه

شرم يه نوع پريشاني درونيه
... که در برابر آن ايمن هستي

چون تو در برابر حواست ايمن هستي

تو آدم اجتناب هستي ، اجتناب از تنفر
! هميشه کناره گيري مي کني

! تو از تماس مستقيم و بي پهلو با هرچيزي مي ترسي

 

... به خاطر استانداردهاي تغيير ناپذيرت در مورد اخلاق

تو مي خواي رفتارت هم ، مثل موسيقي که مي سازي
... بي نقص باشه

هر لغزشي باعث هبوط ميشه
مصيبتي که باعث آلايشي جبران ناپذير ميشه

... من آلوده ام -
حتي اگر بودي -

... که به حواس شخصي کسي بدهکار باشي

به خاطر شرايطي که به طرزي
بازگشت ناپذير تلخ و بيمارگونه است

 

! چه لذتي براي يک هنر مند

 

! ببين چقدر تندرستي تلخ و خشکه

 

به خصوص که اين حالت خوب مختص روح باشه نه جسم

به هرحال من بايد اعتدال خودم رو بدست بيارم

 

چقدر بد که هنر ، در برابراخلاق شخصي بي تفاوته

وگرنه تو معظم ، بي مانند و دست نيافتني خواهي بود

 

به من بگو ، آيا مي دوني در انتهاي مسير اصلي چه چيزي هست ؟

 

* آدم ميانه حال *

 

شما فردا مارو ترک مي کنيد ،قربان ؟

بله ، فردا به خاطر شرايطي پيش بيني نشده

 

التزامي پيش بيني نشده -
مي فهمم قربان -

 

بايد به مونيخ برگردم

خبر رو امروز صبح شنيدم
اجتناب ناپذيره

 

... در ضمن حالم زياد خوب نيست و

 

... اين هوا -
بله قربان -

 

براي سلامتي من ضرر داره -
مي فهمم قربان -

امکانش هست وسايل من رو فردا بفرستيد
و نامه هامو؟

البته ، قربان

 

و صورتحسابم رو زود آماده کنيد

هرطور ميلتونه آقاي آشنباخ
- صورتحساب آقاي آشنباخ ، فورا -

ممنونم -
آماده اش مي کنم -

بله ، ممنونم

 

... ببخشيد قربان ، به من گفتند که
چي گفتن ؟ -

اصرار منو ببخشيد
ولي قايق موتوري منتظرتونه

وقت تنگه ، قربان -
وقت تنگ نيست -

 

هتل ها زود مي خوان از شر کسي که صورتحساب پرداخت کرده
خلاص بشن

غيرقابل تحمله

 

اگر قايق نميتونه منتظر من بمونه
پس وسايلمو با اون بفرستيد

من با وسيله نقليه عمومي ميرم -
ببخشيد قربان -

 

حالا اجازه بديد در آرامش صبحانه ام رو تموم کنم
يه روزنامه برام بياريد ، هر روزنامه اي

بله قربان

 

بدرود تادزيو ... خيلي زود گذشت

 

خدا به همراهت

 

! مونيخ - درجه يک -
براي امروز ، سينيور ؟ -

چي ؟-
براي امروز ؟ -

! بله

! نمي دونم به قطار برسيد يا نه

 

تا 4 دقيقه ديگه ورونا رو ترک مي کنه

اگر اون يکي رو از دست بديد ، يکي ديگه هست

و همينطور شما وسيله بعدي رو از دست مي دين -
بله ، عجله کنيد -

 

بقيه پولتون ، سينيور

 

آقاي آشنباخ ... من خيلي متأسفم ، قربان

من شرمنده ام
اشتباهي شده ، متأسفانه

! توکي هستي؟
! چي مي خواي ؟

اين يکي از اتفاقاتي هست که نبايد رخ مي داده

ولي مي دونيد ... حالا اتفاق افتاده

 

شما داريد باعث ميشيد از قطار جا بمونم -
وسايل شما به کومو فرستاده شده اند -

! کومو ؟

شرکت سعي مي کنه که اونو برگردونه -
من وسايلمو همين الآن مي خوام -

متأسفم قربان ... اين کار غير ممکنه
بايد کمي صبر داشته باشيد

! صبر ؟
من وسايلمو مي خوام

من بازم مي گم ، من وسايلمو همين الآن مي خوام -
خواهش مي کنم ، آقا -

با قطار به مونيخ بريد و وسايلتون بعد از سه روز
اونجا به دستتون مي رسه

 

من تا چمدونام بر نگردن ونيزو ترک نمي کنم

خيلي خوبه ... شما بهترين انتخابو کردين

 

اين رو برگردون و پولو پس بگير

و ببين که قايق آمادس ؟
من مي خوام زود برگردم به ليدو

بله قربان

 

گوستاو

 

سريع

 

عزيزم ، برو چندتا گل بکن

 

هي ... بسه ديگه

 

بيا ، بابا

 

يکي ديگه

بذار زير چونه ات رو ببينم

 

آره ، تو عاشق کره اي

عزيزم ، فکر کنم داره طوفان ميشه

 

فکر کنم يه طوفان در راهه

 

يه ابر بزرگ سياو ، روي کوهستانو پوشونده

 

مامان ... مامان
ببين چي برات آوردم

عزيزم ، زود بيا اينجا

حوله رو بيار سريع -
بله ، همين الآن -

 

اوه عزيزم ، چقدر کثيف شدي

شن ، توي صورتت ، توي موهات
همه جات پره

 

اوه اين بچه -
صدفهامو آوردي ؟-

دوستشون داري ؟
خوبن ؟

! همتون بياييد

صدف هايي که من ديروز پيدا کردم بهتر بودن -
اين يکي رو ببين -

! دروغ مي گي

 

اشتباه مي کني -
چقدر بهت مياد -

! ببين چقدر کثيف شدي

 

سردته ؟
اي از کجا اومده ؟

 

همه جاش پر شن شده
همه جاي ساحل هست

تادزيو ميشه يکي به من بدي ؟

بعدا يکي بهت مي دم ايونکو

 

عزيزم خيلي قشنگ هستند

 

صدف هاي تو هم خيلي خوشکل هستند ايونکو

ولي تادزيو نمي خواد هيچکدوم به من بده

 

! متشکرم

 

باسيا ... مادمازلو همراهي کن

 

بگيرش ... اونو بخور -
ممنونم -

بيا يه قلعه ديگه بسازيم

اگر به من کمک کني ، بهت يه چيزي ميدم

من الآن نمي خوام انجامش بدم ... شايد بعدا

آنيو ، به من کمک مي کني يه قلعه بسازم ؟

باشه ايونکو ، الآن ميام پيشت
ولي اول بذار چايي تمام کنم

 

يه دقيقه -
بله آقاي آشنباخ -

 

... مي توني به من بگي چرا توي هيچ روزنامه اي درمورد

 

!اتفاقاتي که اينجا ميفتن ، هيچي ننوشتن ؟

 

من حتي گزارش هايي شنيده ام

 

شما هم اون شايعات غير معقول را شنيده ايد ؟

نه قربان ... باور کنيد که هيچ بيماري يا اپيدمي وجود نداره

پس اين اطلاعيه اي که اداره بهداشت صادر کرده چي ؟

اونها رو ديديد ؟ -
البته ، آقاي آشنباخ -

اما هرساله در ماه هاي فصل تابستان
ونيز باچنين اطلاعيه هايي روبرو ميشه

 

... پليس اين کارو مي کنه

اون ها مي خوان که هيچ خطري جمعيتو تهديد نکنه

هيچ چيزي غير از اين نيست ، بهتون قول ميدم

حتي چنين روزنامه هاي خارجي از اين موقعيت
سوء استفاده مي کنند

که شايعه کنند و توريست هارو بترسونند

 

اين خيلي بده ، موافقيد ؟

ولي اهميت نديد ، آقاي آشنباخ

مهم نيس ... من رو ببخشيد

 

! اسمرالدا

 

تو نبايد هيچوقت اونجوري لبخند بزني

 

تو نبايد اونجوري به کسي لبخند بزني

 

! دوستت دارم

 

MUNICIPALITY OF VENICE

 

اين بوي تعفن از چيه ؟

 

همه جاي شهر اين بو رو ميده

 

! بوي چيه؟

 

ممنونم

 

متشکرم ، قربان

 

بيا اينجا

 

چرا دارن ونيزو گندزدايي مي کنن ؟

 

دستور پليسه، سينيور

 

به خاطر گرما و تندباد

! تندباد بي رحمه

 

واسه سلامتي مضره

 

پس بيماري توي ونيز شايع شده ؟

!بيماري ؟
چه جور بيماري ؟

 

تندباد بيماريه؟
شايد پليس يه جور بيماريه ؟

 

فقط براي احتياط ، سينيور

 

ممنونم

 

من به اون ؟

نه اصلا -
واقعا هيچي ؟ -

 

من ناقلاتر از اين حرفام -
! خوبه ... ! خوبه -

 

متشکرم ... بعد از ظهر خوبي داشته باشيد

عصر بخير -
عصر بخير -

من ميخوام مارک آلمانو
با ليره عوض کنم

 

سيصد تا -
سيصد -

 

روز بخير -
عصر بخير ، قربان -

 

! ببخشيد

 

مي تونم باشما صحبتي داشته باشم ؟-
بله ... البته -

 

بله قربان ، مي تونم کمکتون کنم ؟ -
خيلي ممنون ميشم -

 

من ميخوام يه چيزي رو بفهمم ... کسي
به من راستشو نميگه

 

ونيزو دارن گندزدايي مي کنن ، شما دليلشو مي دونيد ؟

 

نگران نباشيد ، قربان
! فقط تشريفاته

 

خيلي ممنون

 

يه لحظه ، قربان

 

!با شما صحبتي دارم ، ميشه از اين طرف لطفا ؟

 

خواهش مي کنم

 

خب اين بيانيه رسمي بوده که بقيه هم بر اون
پافشاري مي کنن

ولي بايد به شما بگم که
چيزي بيشتر از اون هست

 

... سالهاست که وباي آسيايي نشون داده که

... مايله به خارج از نبع اصليش نفوذ کنه

که البته شما در جريان هستيد که
منبع اصليش رود گنگه

... ابتدا در هندوستان گسترش پيدا کرد

... بعد به طرف شرق و چين

وبعد به غرب ، به افغانستان و ... به ايران

 

حواستون اينجاست قربان ؟ -
بله -

 

... اين بيماري پس از ايران ، به همراه کاروان ها حرکت کرد

و باعث فاجعه اي در افغانستان شد
و همچنين موسکو

و توقع اين بود که از طريق موسکو به تمام اروپا گسترش پيدا کنه

... ولي به جاي اون ، از طريق آب و از طريق بنادر سوريه اين اتفاق افتاد

... به تولون و مالاگا

و بعد به پالرمو و ناپل

و خيلي زود بر کالابري هم چنگ زد.

 

در شمال ايتاليا
به نظر مي رسه که به سرعت در حال گسترشه

... ولي وقتي شما به آسيب پذيري ونيز مي انديشيد

با تالابها و تندبادهايش

 

... در ماه مي

 

... نشانه هاي بيماري در

... در يک روز در بدن دو جسد پيدا شد

 

... يکي در جسد سياه شده و نحيف يک قايقران

 

و در يک خانوم که در سبزي فروشي کار مي کرد

 

... و هر دوي اين مرگ ها پوشيده نگه داشته شده اند

ولي الآن ، هفته به هفته
به تعداد مرگ و ميرها اضافه ميشه

الآن ديگه تقريبا شمارش تعداد تلف شده ها غيرممکن شده

اينو مي دونيد که در بيمارستان ها
!تخت خالي واسه پذيرش موجود نيست ؟

 

البته ، مردم هم مي دونن
اونها وحشت زده هستن و چيزي نمي گن

دليلشو مي دونيد ؟

 

تابستان ... توريست ها

تمام کسب و کار ونيز منوط به جهانگرد هاست

مي تونيد ونيزو بدون جهانگردها تصور کنيد ؟

 

از زمستان هم متروک تر ميشه

 

! به شما توصيه مي کنم همين امروز اينجارو ترک کنيد

حتي تا فردا هم صبر نکنيد

 

انسداد بيشتر از چند روز طول نخواهد کشيد

 

... خانم

 

... آيا به يک غريبه اجازه مي دين

 

... که به شما خدمتي بکنه

 

... و مطلبي به عنوان اطلاع و هشدار بيان کنه

 

که خود اين مطلب باعث ميشه که
ديگران اونو بهتون نگن

 

همين الآن بريد ... درنگ نکنيد

 

خواهش مي کنم ... از شما مي خوام

 

تادزيو و دخترانتون رو برداريد و زود بريد

 

التماس مي کنم

 

ونيز در چنگال بيماريه

 

خواهش مي کنم

 

ممنونم ... خيلي ممنونم

 

متشکرم

 

اين چه راهيه که من انتخاب کردم ؟

 

اين چه راهيه اي ؟

 

گري

بله ... البته
و مي دونيد چرا ، سينيور ؟

به دليل احمال خودتون

چون به خودتون به اندازه کافي زحمت نمي ديد
که به ظاهرتون برسيد

... قابل درکه ، درمقابل آقايي مثه شما

اشتباه بزرگيه -
نه -

 

... شما بيشتر شخصي به نظر مي رسيد که

اسير روش هاي مختلف زندگي در مورد تخلف و تصنع باشه

 

مي دونيد قربان ، سن ما اونقدريه که احساس مي کنيم
! نه بيشتر

 

بري مثال : شما سينيور ، اين حق رو داريد که رنگ طبيعيتون رو داشته

 

اجازه مي ديد

 

ببخشيد

 

من چيزي رو که به شما تعلق داره فورا به شما بر مي گردونم

 

چطور ؟ -
او رو به من واگذار کنيد -

 

و حالا ، سينيور ما مي تونن هر وقت که اراده کنن
عاشق بشن

 

بيا

 

! متقلب
! اي کلاهبردار چيره دست

 

اونا ديگه از جون من چي مي خوان؟

 

زيبايي ناب ... دقت مطلق

 

خلوص ترکيب ... کمال

انتزاع حواس

همش رفت
! هيچي باقي نمونده ... ! هيچي

 

موسيقي تو مرده به دنيا اومد
و نقاب از چهره ات برداشته شد

 

آلفرد ... بفرستشون برن

خواهش مي کنم بفرستشون -
بفرستشون ؟ -

 

من تورو بهشون تحويل مي دم -
! نه آلفرد ... خواهش مي کنم -

! نه
خواهش مي کنم

 

به اونها

 

! اونها در مورد تو قضاوت مي کنن ، و تورو محکوم مي کنن

آلفرد ... نه

 

فرزانگي .... حقيقت

 

شرافت انساني

 

! همش تموم شد

 

حالا ديگه دليلي وجود نداره که تو
با موسيقي خودت به گور بري

 

تو به اعتدال کامل رسيدي

 

انسان و هنرمند ، يکي هستند

 

آنها هردو به انتهاي افول رسيدند

 

تو هيچوقت عفت نداشتي

 

... عفت نتيجه خلوصه نه نتيجه دردناک پيري

وتو پيرشدي ، گوستاو

 

... و در تمام دنيا

هيچ آلودگي ، آلوده تر از سن پيري نيست

 

صبح بخير ، خانوم

 

صبح بخير -
صبح بخير ، قربان -

صبح بخير ، اينا مال کين ؟

خانواده پل
خانم مور و خانواده

 

کي ؟ -
بعد از ناهار -

 

! ليموي تازه دارم

 

تادزيو ... تادزيو

 

THE END

 

D3M@H
By: Demah.mo@Gmail.com